English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6698 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
number of rounds U تعداد تیرهای شلیک شده
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
bracket U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
division U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
categorising U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
map classification U طبقه بندی نقشه ها
classifications U طبقه بندی پیام
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
unclassified U طبقه بندی نشده
classification U طبقه بندی پیام
classifiable U قابل طبقه بندی
systemize U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
taxonomist U متخصص طبقه بندی
classification chart U نمودار طبقه بندی
route classification U طبقه بندی جاده ها
unclassified U بدون طبقه بندی
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
pigeonhole U طبقه بندی کردن
nosology U طبقه بندی بیماریها
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
graduate U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
soil class U طبقه بندی خاک
classified U طبقه بندی شده
job classification U طبقه بندی شغلی
secret U طبقه بندی سری
secrets U طبقه بندی سری
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
service rating U طبقه بندی پرسنلی
job classification U طبقه بندی شغل
to categorize U طبقه بندی کردن
classificatory U مربوط به طبقه بندی
layer U طبقه بندی کردن
market grades and grading U طبقه بندی بازار
classifying U طبقه بندی کردن
budget classification U طبقه بندی بودجه
aggroup U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
standardization U همگونی طبقه بندی
graduating U طبقه بندی کردن
rug classification U طبقه بندی فرش
zootaxy U طبقه بندی جانوران
suborder U طبقه بندی فرعی
classification of soil U طبقه بندی خاک
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
graduates U طبقه بندی کردن
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classes U طبقه بندی کردن رده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classed U طبقه بندی کردن رده
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
classing U طبقه بندی کردن رده
classified items U اماد طبقه بندی شده
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
class U طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
after top center U تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
after bottom center U تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
before top center U تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
before bottom center U تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
paralleled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
even par U انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machines U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machined U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
duty rated U بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
grid U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
grids U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
routinely U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
ULA U قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
archers U کمانگیر
archer U کمانگیر
bowman U کمانگیر
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
horseback archer U کمانگیر سوار بر اسب
archer's paralysis U گرفتگی عضله کمانگیر
bracer U محافظ بازوی کمانگیر
crossbow man U کمانگیر با کمان صلیبی
finger tip U چرم انگشتانه مانند کمانگیر
stand U طرز یا محل ایستادن کمانگیر
finger stall U چرم انگشتانه مانند کمانگیر
Recent search history Forum search
2New Format
1incentive
1A hero can affect on the people.
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1confinement factor
2actus reus
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com